جدول جو
جدول جو

معنی زمر بزوئن - جستجوی لغت در جدول جو

زمر بزوئن
با عصبانیت خیره شدن، چشم غره رفتن، نگاه از سر تندی و خشم
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

بوی بد غذا، بوی غذای مانده، فاسد شده
فرهنگ گویش مازندرانی
باران کوتاه مدت، نم زدن
فرهنگ گویش مازندرانی
خود را کنار کشیدن
فرهنگ گویش مازندرانی
فراوان بودن، گریه کردن بچه، صدای نعره ی پلنگ
فرهنگ گویش مازندرانی
گره زدن
فرهنگ گویش مازندرانی
جدا کردن دانه از ساقه های برنج در خرمن گاه، خرمن کوبی
فرهنگ گویش مازندرانی
دیدار کردن، سرکشی کردن، خرج برداشتن
فرهنگ گویش مازندرانی
احساس گرسنگی ناگهانی و ضعف کردن
فرهنگ گویش مازندرانی
قدرت نمایی، زور زدن به هنگام شکم روی و زایمان
فرهنگ گویش مازندرانی
اظهار ناتوانی کردن، به ناچار از عملی دست کشیدن، از پا در
فرهنگ گویش مازندرانی
رویش گیاه، جوشش آب، در زدن
فرهنگ گویش مازندرانی
فریاد زدن، فریاد زدن از روی درد
فرهنگ گویش مازندرانی
درجه بندی پنبه در کارخانه هنگام تحویل وش
فرهنگ گویش مازندرانی
حرف بی جا زدن، نق زدن
فرهنگ گویش مازندرانی
چشم زخم، نظر زدن
فرهنگ گویش مازندرانی
مو بر بدن سیخ شدن، نق زدن، اعتراض کردن
فرهنگ گویش مازندرانی
چهار زانو نشستن، بهم خوردن موجهای آب، متلاطم شدن آب
فرهنگ گویش مازندرانی
دام داران ظروف محتوی شیر دوشیده را پس از انتقال به ظرفی دیگر
فرهنگ گویش مازندرانی
سورچرانی کردن
فرهنگ گویش مازندرانی
زنگ زدن فلزات
فرهنگ گویش مازندرانی
زانو زدن
فرهنگ گویش مازندرانی
چرخیدن، دور زدن
فرهنگ گویش مازندرانی
به هن و هن افتادن، نفس نفس زدن
فرهنگ گویش مازندرانی
نفس نفس زدن، دمیدن
فرهنگ گویش مازندرانی
نوعی مجازات، دار زدن، آویزان کردن
فرهنگ گویش مازندرانی
درد ناگهانی در تن و جان، تیر کشیدن، به هدف زدن (در تیله
فرهنگ گویش مازندرانی
بلع ناگهانی، یک لقمه کردن غذا
فرهنگ گویش مازندرانی